11 درس جالب برای زندگی
در قالب داستان های کوتاه و خواندنی
درس اول :
یک خانم هنگام چسباندن تمبر برای پست کردن یک نامه بطور رایج از زبانش استفاده کرد که گویا زبان اون خانم با لبه ی تمبر یک زخم خیلی کوچک پیدا می کند. چند روز بعد اون خانم متوجه تورمی در زبان خود می شود و به دکتر مراجعه می کند، پس از معاینه دکتر خاطر نشان می کند که هیچ مشکلی وجود ندارد و هیچ چیز غیر عادی مشاهده نکرده است. اما چند روز بعد تورم زبان خانم بیشتر و بیشتر می شود و بسیار دردناک به طوری که غذا خوردن وی دچار مشکل می شود. وی دوباره به دکتر مراجعه میکند و این بار پس از عکس برداری برای انجام یک عمل کوچک راهی بیمارستان می شود جالب اینجا است که پس از شکاف کوچکی که دکتر روی زبان وی بوجود می آورد، سوسکی کوچک به آرامی از درون زبان وی به بیرون می خزد. دکتر متوجه می شود که تعدادی تخم سوسک درون زبان این خانم بارور شده است. بدینصورت که پس از لیس زدن تمبر تعدادی تخم سوسک از طریق زخمی که لبه ی تمبر بر زبان او ایجاد کرده بود وارد زبانش شده و چون بافت زبان بافتی گرم و مرطوب است محلی مناسب برای رشد سوسکها به وجود آورده بود!
از زبان اندی هوم بشنوید : من سالها پیش در یک شرکت تولید تمبر کار می کردم و گفته شده بود که هرگز به تمبر زبان نزنم و آن زمان نمی دانستم که دلیلش چیست پس از مدتی هنگام انتقال 2500 تمبر به انبار رفتم تعداد زیادی سوسک آنجا دیدم. نکته قابل توجه این که سوسکها از چسب پشت تمبرها تغذیه می کنند.
نتیجه اخلاقی : هرگز برای مرطوب کردن پشت تمبر از زبانتان کمک نگیرید!
لطفاً بقیه را در ادامه مطلب بخوانید
ادامه مطلب ...